-
- دوشنبه تا شنبه: 10:00 - 16:00 / یکشنبه تعطیل است
ادبیات دوره ویکتوریا (به انگلیسی: Victorian literature) به آثار ادبی گفته می‌شود که در دوره پادشاهی ملکه ویکتوریا (۱۸۳۷–۱۹۰۱) خلق شده‌اند. در واقع، دوره ویکتوریا پل و گذری از نویسندگان دوره رومانتیک ...
به خواندن ادامه دهید
لغت‌نامه دهخدا. معنی آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی بیاکنده به آب وباد و گردی ؟ (ویس و رامین ).
به خواندن ادامه دهید
فرهنگ فارسی معین. [ په . ] (اِمر.) آسی که با نیروی آب کار می کند. ؛ ~به نوبت کنایه از لزوم رعایت کردن نوبت . برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر ...
به خواندن ادامه دهید
فارسی-انگلیسی فرهنگ لغت . dingdong adverb. Open Multilingual Wordnet ... عامی احمق که روز و شب آب دنگ دیده و صدای آن را شنیدهاید و در پای آسیاب بزرگ شدهاید، من به عمر خود هرگز آب ...
به خواندن ادامه دهید
آسیاب. آسیاب ممکن است یکی از موارد زیر باشد: • دستگاه آسیاب، دستگاهی برای خرد کردن مواد جامد به قطعات کوچک تر • آسیاب آردساز یا آسیاب دستی که برای آرد کردن گندم و برنج و . . . کاربرد داشته است
به خواندن ادامه دهید
watermill ترجمه "آسیاب آبی" به انگلیسی است. نمونه ترجمه شده: و آسیاب آبی خودم را دارم. ↔ at a watermill that I own. آسیاب آبی. + اضافه کردن ترجمه.
به خواندن ادامه دهید
جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها سوال جواب منابع اسلامی
به خواندن ادامه دهید
ترجمه از فرهنگ لغت فارسی - فارسی، تعاریف، دستور زبان. در Glosbe می توانید ترجمه هایی از فارسی به فارسی را از منابع مختلف پیدا کنید. ترجمه‌ها از رایج‌ترین به کمتر محبوب‌تر دسته‌بندی شده‌اند. ما ...
به خواندن ادامه دهید
آش در زبان کردی به معنی آسیاب هست ... از واپسین سالهای سده سوم هجری تا همان 300 سال پیش که گفتی، ده ها فرهنگ لغت کوچک و بزرگ پارسی نگاشته شده مانند لغت فرس اسدی توسی در قرن پنجم و برهان قاطع در 20 ...
به خواندن ادامه دهید
سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی اسیاب کردن - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
به خواندن ادامه دهید
سازنده فرهنگ لغت; ضبط کننده تلفظ; ترجمه ها را به صورت دسته ای اضافه کنید; نمونه ها را به صورت دسته ای اضافه کنید; نویسه گردانی; همه لغت نامه‌ها ; درباره. درباره Glosbe; شرکا; سیاست حفظ حریم خصوصی
به خواندن ادامه دهید
ترجمه "آسیاب شده" به انگلیسی. milled ترجمه "آسیاب شده" به انگلیسی است. نمونه ترجمه شده: همین طور فرق گندم و جو را تا وقتی که آسیاب نشده باشند و به صورت آرد مصرف نشوند، تشخیص نمیداد. ↔ Until they were milled into ...
به خواندن ادامه دهید
ترجمه "آسیاب (بنای آسیاب یا دستگاه آسیاب)" به انگلیسی . mill ترجمه "آسیاب (بنای آسیاب یا دستگاه آسیاب)" به انگلیسی است. نمونه ترجمه شده: فقط بعد از خشک کردن و کامل آسیاب کردن اون ، میتونی بخوریش ↔ only eat this after drying and grinding it completely
به خواندن ادامه دهید
لغت‌نامه دهخدا. آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی. بیاکنده به آب وباد و گردی ؟. (ویس و رامین ). بخواهد همی خوردمان ... See more
به خواندن ادامه دهید
در قاموس مقدس آمده : لغت ، معروف است . شکی نیست که خدای تعالی آدم را توانا بر سخن گفتن خلق فرمود (پیدایش 3 ، 20) و همان لغت که آدم بدان سخن راند تا زمان بنای برج بابل باقی بود (پیدایش 11 ، 1) یعنی یکصد ...
به خواندن ادامه دهید
تعریف: خرد کردن دانه های قهوه و تبدیل آنها به ذرات ریز برای دم آوری قهوه. اسیاکنی. سایش. Grind. در جایگاه فعل معنی چرخ کردن یا سابیدن میده. اما grinding یعنی سخت و طاقت فرسا. ساییدن. مشاهده ادامه ...
به خواندن ادامه دهید
[ترجمه گوگل] ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! ... زنان آپاچی در حال مالیدن پوست و آسیاب ذرت، موهایشان چرب و پر از حیوانات موذی ...
به خواندن ادامه دهید
ترجمه های "قهوه ساز" به انگلیسی در زمینه، حافظه ترجمه. صرف کلمات ساقه. کلمات را مطابقت دهید. همه. دقیق. هرکدام. خودت میدونی قهوه ساز. چطوری کار میکنه ، کیتی. You know how to work the coffeemaker, Katie.
به خواندن ادامه دهید
[ترجمه گوگل] ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان] ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
به خواندن ادامه دهید
همانگونه که در فرهنگ لغت استاد معین آمده (بورک +ی) بورک =یعنی جایی که زمینش به صورت دیم یک سال کاشته می‌شود و یک سال دیگر کاشته نمی‌شود را بورک گفته و آن (ی)، (ی) نسبی است که به این نام داده شده ...
به خواندن ادامه دهید
معنی جست‌وجوی «آسیاب» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
به خواندن ادامه دهید
ترجمه "ناودان" به انگلیسی. gutter, spout, hopper بهترین ترجمه های "ناودان" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: ناودان که هنوز سالمه ، مگه نه ؟ ↔ This drainpipe's still alright, isn't it? ناودان. + اضافه کردن ترجمه.
به خواندن ادامه دهید
لغت‌نامه دهخدا. نمایش تصویر. معنی. آسیاب. معنی آسیاب . (اِ مرکب ) (از: آس + آب ) آس که بقوت آب گردد، و توسعاً، هر نوع دیگر از آن . آب آسیا. آب آس : چرا چون آسیاب گردگردی.
به خواندن ادامه دهید
لغت نامه دهخدا «هنگ» را از ریشهٔ «ثنگ» اوستایی به معنی کشیدن و فرهختن و فرهنگ ذکر می‌کند. واژهٔ فرهنگ در پهلوی ساسانی به صورت «فره هنگ» آمده‌است که از دو جزء «فره» به معنای پیش و فرا؛ و «هنگ ...
به خواندن ادامه دهید
ضرب المثل. ضرب‌المثل یا زبانزد گونه‌ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آنها نهفته است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته‌اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر ...
به خواندن ادامه دهید
سایه نما یا سایه رخ یا سیلوئت ( به فرانسوی: Silhouette ) که ضد نور هم گفته می شود، یک تکنیک در عکاسی و نقاشی است که در آن، منبع نور در پشت سوژه قرار دارد و در قوی ترین حالت به دلیل تندی نور، سایه ای از ...
به خواندن ادامه دهید
تعریف 'اسیاب' را بیاموزید. تلفظ، مترادف و دستور زبان را بررسی کنید. نمونه‌های استفاده شده را مرور کنیداسیابدر مجموعه نوشته‌های فارسی.
به خواندن ادامه دهید
خدمات Google واژه‌ها، عبارت‌ها، و صفحه‌های وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیش‌از ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه می‌کند.
به خواندن ادامه دهید
۲۴ واژه هم‌قافیه. English. معنی جست‌وجوی «آسیاب» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
به خواندن ادامه دهید
سخت کوشی. جان کندن. کار پر زحمت. grind=Break into little objects. Back to the grind، بمعنی برگشتن به سر کار بعد از استراحت. چرستیدن. چرستیدن. [ چ َ / چ ِ رِ / رَ دَ ] ( مص ) بهم زدن و بهم فشردن دندان. ( ناظم الاطباء ) .
به خواندن ادامه دهید